loading...

تازه ترین مقالات در حوزه روانشناسی

سارا بازدید : 42 یکشنبه 16 آذر 1399 زمان : 14:08 نظرات (0)

فرزین رئیسی روانشناس و زوج درمانگر ، با اشاره به تاثیرات درآمد کم بر زندگی مشترک، اظهار کرد: یکی از موضوعات مهم در زندگی زناشویی مسائل مالی است که اگر مدیریت نشود می تواند به یک بحران بزرگ بین زن و شوهر تبدیل شود.

وی با بیان اینکه مسئله مهمی که امروزه ذهن و روان مردم را مورد هجوم قرار داه است، بیکاری ونداشتن درآمد مناسب است، بیان کرد: درآمد برای هر فرد و خانواده ای متفاوت است گاهی بعضی خانواده ها توقع این را دارند که بهترین امکانات را داشته باشند اما این مسئله باید واقع بینانه باشد و بر اساس شرایط زندگی، ویژگی های فردی و اجتماعی باشد و به صورت ابتدایی باید به شکلی باشد که مایحتاج اولیه زندگی و همچنین دیگر مسایل مربوط به زندگی را تامین کند.

این روانشناس گفت: یک زندگی مشترک برای ایجاد امنیت اجتماعی و روانی و داشتن یک رابطه خوب نیازمند درآمد مناسب براساس نیاز زوجین و خانواده است. بدین منظور ممکن است نیاز و طلب یک خانواده با خانواده دیگری متفاوت باشد.

رئیسی با اشاره به اینکه یکی از اولین ملاک های زوجین در زندگی مشترک دارا بودن روان سالم است که باید نیازهای جسمانی مثل نیاز جنسی و نیاز به تغذیه و همچنین نیاز عاطفی تامین شود، افزود: بر این اساس برای رفع این نیازها خانواده باید ابتدا درآمد داشته باشد. اگر این مسائل حل نشود باعث بروز اختلاف های زیادی در زوجین وخانواده ها می شود.

وی تصریح کرد: حتماً پدربزرگ ها و مادربزرگ ها یا حتی پدر و مادرهایتان برایتان تعریف کرده اند که زندگی شان را بدون ریخت و پاش های امروزی و با صرف مبلغ ناچیزی شروع کرده اند. برخی گمان می کنند که اگر برای تشکیل زندگی مشترک به ثروت فرد مقابل بیشتر توجه کنند می توانند به همه اهداف والا و عالی ازدواج چون خوشبختی و سعادت، سازگاری زن و مرد، انس و محبت خانوادگی و … دست یابند.‌به همین دلیل ثروت را یکی از معیارهای اصلی و ضروری ازدواج و ادامه ی آن می دانند. در حالی که برای رسیدن به این اهداف دینداری، اخلاق‌نیک، عقل و هوش، علم، عفت و شرافت خانوادگی نقش ضروری تر و موثرتری دارند.

این روانشناس با بیان اینکه در مقابل برخی دیگر بسیار رویایی فکر می کنند که پول هیچ نقشی در رسیدن به سعادت و خوشبختی در زندگی مشترک ندارد و هر دو این دسته ها در اشتباه محض اند، اضافه کرد: باید توجه داشت که رکن اصلی هر ازدواج و زندگی موفقی و ادامه آن ،پولداری یا بی پولی نیست، بلکه تناسب طرفین در وضعیت اقتصادی و توانایی آنها در استفاده صحیح از پول است.

رئیسی بیان کرد: یکی از راه‌هایی که می توان تنش های مربوط به مسائل مالی را کاهش داد، این است که هر دو نفر باید در بحث مربوط به مسائل مالی شرکت فعال داشته باشند، اگر هر دو نفر از منابع مالی که در اختیار آنها قرار گرفته آگاه باشند و از مخارج و هزینه های ماهیانه نیز خبر داشته باشند، می توانند درک بهتری از مسائل نیز داشته باشند

وی خاطرنشان کرد: یکی دیگر از مسائل مهم این است که هر دو نفر باید در مورد تصمیمات مالی پر اهمیت با یکدیکر مشورت کرده و جویای نظریات یکدیگر بشوند که این روش خیال هر دو نفر را راحت کرده و در تصمیم گیری نظریات، عقاید و احساسات یکدیگر را درنظر می گیرند.

سارا بازدید : 35 شنبه 15 آذر 1399 زمان : 16:49 نظرات (0)

دکتر مرسده رفیعی، با اشاره به عوامل بروز پرخاشگری در نوجوانان، اظهار کرد: پرخاشگری انواع مختلف دارد و گاهی کلامی و گاهی رفتاری است که شامل حال دیگران و یا متوجه خود فرد می‌شود.

این روانشناس، محرومیت‌ها و محدودیت‌های بیش از اندازه را عامل بروز پرخاشگری در نوجوانان دانست و تصریح کرد: پرخاشگری کلامی با داد و فریاد همراه است و از ادبیات نامناسب استفاده می‌کنیم تا به خواسته‌های خودمان برسیم.

رفیعی، خود تنبیهی کلامی و رفتاری و محروم کردن خود از امکانات و ارتباطات را پرخاشگری درونی دانست و عنوان کرد: وقتی دیگران ما را محروم و محدود می‌کنند، خودمان چند برابر خودمان را از دیگران و محیط محروم و محدود می‌کنیم و واگویه‌های درونی داریم و خود سرزنشی و احساس گناه می‌کنیم و خودمان را آزار می‌دهیم و در خود فرو می‌رویم.

گاهی ساکت بودن و واکنش نشان ندادن یک نوجوان نشان دهنده آرامش او نیست، بلکه خود تنبیهی دارد. البته خودکنترلی خوب است، اما محدودیت و محرومیت بیش از اندازه پرخاشگری به وجود می‌آورد.

این روانشناس، از والدین خواست علایق و سلایق خود را بر کودکان و نوجوانان تحمیل نکنند و متذکر شد: وادار کردن کودکان و نوجوانان به انجام کار‌هایی که به آن علاقه ندارند می‌تواند به منشا تربیتی پرخاشگری در آینده تبدیل شود. البته برخی از کودکان برای گرفتن تایید از والدین مطابق خواست آنان رفتار می‌کنند، اما وقتی به سنین نوجوانی می‌رسند، بازخورد دارند.

رفیعی، با بیان اینکه نوجوان نه کودک است؛ نه جوان، اضافه کرد: نوجوان بین فضای کودکی و جوانی گیر افتاده و بحران هویت دارد و هنوز خودش را نمی‌شناسد و نمی‌تواند با محیط پیرامون خودش انطباق پیدا کند و با دیگران سرشاخ می‌شود و لذا این عدم تعادل و هجوم افکار در نوجوانان به هم ریختگی ایجاد می‌کند و اگر از سوی والدین درک نشوند، تبدیل به رفتار‌های پرخاشگرانه و گاهی بزهکارانه خواهد شد.

وی امر و نهی بیش از اندازه در خانواده را یکی دیگر از عوامل پرخاشگری دانست و اضافه کرد: تنبیه فیزیکی نوجوان راه یادگیری پرخاشگری است. توهین کلامی و رفتاری، نادیده گرفتن حسن مالکیت و استقلال نوجوان نیز می‌تواند منشا پرخاشگری باشد. البته یک نوجوان اجازه ندارد هر کاری انجام دهد و یا در هر کاری دخالت کند، اما لازم است نوجوانان الفبای فکر کردن و تصمیم گرفتن و انتخاب کردن را یاد بگیرند تا از بحران هویت عبور کنند و به آرامش برسند.

این روانشناس خاطرنشان کرد: در برخی از مواقع نوجوانان در معرض آسیب‌های جنسی قرار دارند و نمی‌توانند این موضوع را با والدین مطرح کنند و لذا به صورت تنش و پرخاش بروز می‌دهند.

رفیعی، با بیان اینکه پارامتر‌های ژنتیکی هم می‌تواند عامل بروز پرخاشگری باشد، یادآور شد: معمولا عوامل روان شناختی پایه وراثتی دارند، اما محیطی که در آن زندگی می‌کنیم، نقش مهمی در روشن یا خاموش کردن پارامتر‌های ژنتیکی ایفا می‌کند.

وی با بیان اینکه هرچقدر یک نوجوان احساس هویت و استقلال و مالکیت داشته باشد و از نظر عاطفی تامین شود، تنش و پرخاشگری کمتری را تجربه می‌کند، گفت: هر رفتاری که والدین بین خودشان، با فرزندان و در ارتباط با دیگران دارند، برای کودکان و نوجوانان قابل یادگیری است و لذا والدین از توهین و بی احترامی به فرزندان بپرهیزند.

وی همچنین بر استفاده قانونمند از تکنولوژی برای کودکان تاکید کرد و متذکر شد: کودکان باید ارتباطات اجتماعی را یاد بگیرند و لذا والدین برای آرامش خودشان کودکان را در فضای بازی‌های کامپیوتری و موبایلی رها نکنند، زیرا فضای مجازی ارتباط کودکان با محیط را کم می‌کند و موجب پرخاشگری آنان می‌شود.

سارا بازدید : 41 شنبه 15 آذر 1399 زمان : 16:49 نظرات (0)

گاهی دربین مشاجرات مشاهده کرده‌ایم که از سمت دو طرف دعوا یا یکی از آن‌ها به اصلاح تیم کشی‌هایی رخ داده و مشاجره و بحث‌های بین آن دو نفر به بیرون از رابطه کشیده شده است. این دست مشاجرات در رابطه‌های مختلف انسانی مانند خانوادگی، کاری، والد_فرزندی و غیره دیده می‌شود.

حتما افرادی را در کنارتان دیده‌اید که زمانی که با یک نفر مشکل دارند، مساله‌ بینشان را به افراد اطراف فرد مقابل تعمیم می‌دهند. یا از افراد نزدیک به خودشان انتظار دارند که آن‌ها هم با فرد مقابلشان رفتاری تلافی جویانه داشته باشند. این دست افراد روابطشان را به جای اینکه دو شخصی نگه دارند روابطشان را چند شخصیتی می‌کنند.

این نوع نگرش حاکی از یک شخصیت کودک و تمایزنایافته است. این نوع ادراک محیط به طرز تفکر دو سه سال اول زندگی کودک برمی‌گردد و می تواند نشانه رابطه درهم تنیده با والد و تمایزنایافتگی روانی با او باشد. اگر والدین در طول فرایند رشد کودک استقلال و عزت نفس را به کودک آموزش ندهند و یا او را لوس تربیت کنند؛ این عدم رشد دیگری به عنوان فردی مجزا از من تا بزرگسالی ادامه پیدا می‌کند. در نهایت منجر به وارد کردن دیگران به روابط خودشان است.

این روابط سه قاعده‌ی کلی دارند:

۱. با هر کسی که مشکل دارم اطرافیانم هم باید با او مشکل داشته باشند.

۲.اطرافیانم با هرکسی که مشکل داشته باشند من هم باید با او مشکل داشته باشم.

۳. با هرکسی مشکل داشته باشم با اطرافیانش هم مشکل دارم.

در این نوع نگرش مرزی بین افراد نیست. به این معنی که فرد بین رابطه خود با دیگران و رابطه دیگران با دیگران به مرز مستقلی پایبند نیست. شاید حتی «خود» مستقلی هم ندارد. در حالیکه شخصیت رشدیافته و بالغ دنیای درونی مستقلی از اطرافیانش دارد و می تواند افکار و احساسات و رفتارهای مستقل خودش را بروز دهد. می‌داند آدم‌های مختلف در رابطه با آدم‌های مختلف زاویه نگاه‌های مختلفی را تجربه می‌کنند و او مجبور نیست مثل آن ها فکر کند و همچنین دیگران را هم نمی‌تواند مجبور به پیروی از هیجانات و تفکرات خود کند. در حالتی خودخواهانه‌تر این است که انتظار داشته باشد دیگران همان هیجان و فکری که او تجربه می‌کند، تجربه کنند.
او در رابطه با هر آدمی به تناسب رابطه خودش با آن آدم رفتار میکند و دیگران را وارد مرزهای ارتباطش با آن فرد نمی‌کند.

زمانی که به عنوان همسر انتظار داریم فرزندمان با والد دیگرش به علت مشاجره بین ما رفتاری قهرآمیز داشته باشد. یا همسرمان با خانواده‌اش به علت مشاجره ما قطع ارتباط و رفتارهایی دیگر از این دست انجام دهد؛ در حقیقت شخصیتی مستقل برای خودمان و او قایل نیستیم. موضوع مهمی که در این نوع انتظارات نادیده گرفته می‌شود، جایگاه فرد مقابل ما در مشاجره برای فرد سومی است که ما وارد این رابطه کرده‌ایم. جایگاهی که اگر به آن خدشه‌ای وارد شود، آسیبی جدی به آن فرد وارد می‌کند.

 

سارا بازدید : 33 پنجشنبه 13 آذر 1399 زمان : 13:43 نظرات (0)

جواد کاظمی دکترای مشاوره توانبخشی ،گفت: در بسیاری از مواقع عشق‌های آتشین قبل از ازدواج به تنفر عمیق بعداز ازدواج منجر می‌شود. راهکاری که معمولا برای حل این مشکل ارائه می شود این است که زوجین حین انتخاب، موضوع هم کفو بودن را مدنظر قرار دهند.

او  افزود: بعضی افراد براین باورند که اگر خانواده ها به یکدیگر شبیه باشند مشکلی پیش نخواهند آمد. این شبیه بودن می‌تواند از لحاظ خانوادگی، فرهنگی، سطح تحصیلات، سطح اقتصادی و... باشد اما اگر این قاعده درست باشد پس چرا برای خانواده‌هایی که ازدواج فامیلی دارند نیز این مشکلات پیش می‌آید؟

کاظمی بیان کرد: در ازدواج فامیلی که بیشترین شباهت ها وجود دارد نکته‌ قابل برداشت این است که هم کفو بودن به معنای شبیه بودن نیست. در اصل هم کفو بودن به معنای (مغایر نبودن) است همچنین باید اشاره کنیم که مغایر نبودن صرفا در بحث نداشتن و داشتن شباهت نیست. بلکه ایجاد تعادلی بین شباهت ها و تفاوت هاست.

او اظهار کرد: در واقع هم کفو بودن به این معنی است که گاهی تفاوت‌ و شباهت های بین زوجین، تنش ها را ایجاد می‌کند. در بعضی موارد به عنوان مثال آقا و خانم هر دو ویژگی سلطه گری دارند، پس هر دو از لحاظ این ویژگی شبیه به هم هستند. هرکدام می‌خواهد حرف خود را به کرسی بنشاند و این شباهت تنش ایجاد می‌کند.

این مشاوره توانبخشی در ادامه افزود: از طرفی گاهی این تنش هابه دلیل تفاوت‌ها ایجاد می‌شود. به عنوان مثال آقا نسبتا مذهبی است و خانم نگاه مذهبی کمتری دارد و این تفاوت در زندگی تنش ایجاد می کند؛ بنابراین هم کفو بودن به معنای تعادلی است که بین شباهت‌ها و تفاوت‌ها ایجادمی کنیم تا تنش‌های موجود در زندگی از بین برود.

کاظمی گفت: دربحث هم کفو بودن باید بررسی کنیم شباهت‌هایی که طرف مقابل با ما دارد، چه میزان منجر به تنش می شود همچنین ازطرف دیگر تفاوت‌هایی که با ما دارد چه میزان می تواند منجر به تنش شود. برای درک بهتر این موضوع یک مثال می زنیم؛ فرض کنید شما در یک دانشگاه خارج از شهر خود پذیرفته شده اید و قرار است در خوابگاه هم اتاقی خودرا انتخاب کنید. سه اتاق وجود دارد که در هریک از آن‌ها یک دانشجوست و قرار است شما یکی از اتاق هارا انتخاب کنید. دانشجوی اول شب ها سر وقت می خوابد اما ظرف هارا نمی‌شوید. دانشجوی دوم ظرف هارا می‌شوید اما تا دیروقت نمی‌خوابد و اتاق روشن می‌ماند. دانشجوی سوم هم سروقت می‌خوابد و هم ظرف می شوید اماسیگار مصرف می کند. سوال این است که شمابا کدام یک از این سه نفر می خواهید هم اتاقی شوید؟

او  افزود: اگر از لحاظ مغایر نبودن بخواهیم بررسی کنیم ممکن است شما بگویید من خودم می توانم ظرف هارا بشویم اماشب اگر چراغ روشن بماند نمی توانم بخوابم؛ بنابراین شما دانشجوی اول را انتخاب می کنید. یعنی در این قسمت تفاوت در زمان خواب رفتن شما ممکن است منجر به تنش شود و  تفاوت در شستن یا نشستن ظرف ها تنشی را ایجاد نمی کند. در نظر بگیرید غیر از شما شخص دیگری ممکن است بگوید من شب نخوابیدن هم اتاقی اذیتم نمی‌کند اما نمی‌تواند نشستن ظرف هارا تحمل کند. بنابراین برای او تفاوت در شستن ونشستن ظرف هاست که منجر به تنش خواهد شد و بحث شب نخوابیدن تنشی را ایجاد نخواهد کرد.

کاظمی در ادامه ذکر مثال مطرح کرد: برای شخص دیگری ممکن است سیگار کشیدن هم اتاقی منجر به تنش شود وبرای شخص دیگری نیز سیگار کشیدن هم اتاقی مسئله‌ای نباشد. بنابراین مدیریت این قضیه به عهده‌ شماست که با کدام تفاوت طرف مقابل می‌توانید کنار و باکدام نمی‌توانید کنار بیایید.

دکترای مشاوره توانبخشی در پایان بیان کرد: در واقع قبل از ازدواج تا حدودی این تفاوت ها را بررسی کرده اید. هر چند ممکن است سوال پیش بیاید که قبل از ازدواج نمی‌توان همه‌ی این تفاوت ها را ارزیابی کرد و تشخیص داد که در ادامه بپرسید این تفاوت ها و بعضی مواقع شباهت‌ها منجر به تنش می شود یا نه؟ پاسخ این است که صد درصد نمی‌شود این موضوع را بررسی کرد اما تا جایی که می‌توان باید حداقل درملاک‌های اصلی ازدواج که برای خود دارید بحث هم کفو بودن را بررسی کنید.

 

سارا بازدید : 34 پنجشنبه 13 آذر 1399 زمان : 13:34 نظرات (0)

حبیب جوکار دکترای مشاوره و راهنمایی در اهواز در تشریح علل خشمگین شدن انسان‌ها ، گفت: دلایل بسیاری عامل بروز واکنش هیجانی خشم در انسان می‌شود، ولی این دلایل برای همه افراد جامعه به یک شکل نیست.

جوکار افزود: گاهی اوقات عاملی می‌تواند برخی انسان‌ها را خشمگین کند که در فردی دیگر بی تاثیر است، این در حالی است که موضوعی می‌تواند فردی را خشمگین کند، ولی بر رفتار شما هیچ تاثیری نخواهد داشت، پس به این معناست که دریافت ما از مسائل عامل اصلی واکنش خشم و غضب  است.

او چگونگی تعبیر اتفاقات اطراف خود را محصول تعلیم و تربیت در دوران کودکی و رفتار‌ها و واکنش‌های والدین و دیگران در مقابل مشکلات عنوان کرد و اظهار کرد: البته نحوه نگرش به دنیا، ساختار شخصیتی نیز نقش موثری در واکنش ما هنگام رویارویی با مشکلات ایفا می‌کند.

دکترای مشاوره و راهنمایی در اهواز تصریح کرد: روانشناسان عوامل به وجود آمدن خشم را به ۵ گروه شامل؛ قدرت، خطر برای امنیت و سلامت، خطر برای خودکفایی، حمله به اعتماد به نفس و تجاوز به حریم مقدسات و باور‌های قلبی یک انسان تقسیم بندی می‌کنند و با توجه به اینکه خشم یکی از احساس‌های اولیه انسان‌ها محسوب می‌شود، جزو ابزار‌های دفاعی بوده و می‌تواند برای ما از حربه‌های بسیار مفید باشد یا ابزار نابودی ما را فراهم کند.

به گفته جوکار، خشم خود را به عناوین مختلف از جمله؛ گریه کردن، تمسخر کردن، فریاد زدن و با صدای بلند صحبت کردن، حمله کردن به افراد و اشیا، افسردگی، تجاوز، خشونت یا خودکشی، گوشه نشینی، سکوت کردن و یا حتی بروز رابطه جنسی نشان دهد، البته برای درمان باید از روانشناسان کمک گرفت.

 

سارا بازدید : 51 دوشنبه 10 آذر 1399 زمان : 13:17 نظرات (0)

مریم مسکین کارشناس ارشد روانشناسی شخصیت ، گفتاضطراب و استرس واژه‌هایی هستند که بار‌ها آن‌ها را شنیده ایم و یا بیان کرده ایم، اما شاید بسیاری از افراد ندانند این واکنش‌ها تفاوت‌هایی دارند و تصور آن‌ها این باشد که هردو مقوله به یک معنا هستند.

او افزود: اضطراب یک هیجان نامشخص است که منبع اصلی آن مشخص نیست، در واقع هیجانی ناخوشایند محسوب می‌شود که ما درجاتی از آن را در قالب کلمه‌هایی مثل دلشوره، نگرانی و تنش تجربه می‌کنیم.

مسکین بیان داشت: زمانی که فرد دچار اضطراب می‌شود، علائم جسمانی زیادی نظیر؛ بالا رفتن ضربان قلب، عرق کردن کف دست، سوزش معده، سردرد، حالت تهوع، لرزش دست و پا و ... را تجربه می‌کند و معمولا همه افرادی که دچار اضطراب می‌شوند، این علائم را گزارش می‌دهند یا به راحتی قابل مشاهده هستند.

کارشناس ارشد روانشناسی شخصیت در خوزستان استرس را واکنشی به فشار‌های بیرونی و عواملی که نمی‌توانیم آن‌ها را کنترل کنیم دانست و اظهار کرد: مثلا استرس امتحان که منبع آن مشخص است، اما چون فکر می‌کنیم نمی‌توانیم در آن موفق شویم، دچار حالت هیجانی استرس می‌شویم، با این مشخصه که پس از پایان آن رخداد برطرف می‌شود، ولی اضطراب حالتی فراگیر دارد که فرد مدام با آن درگیر است.

اضطراب و استرس چه تفاوتی با هم دارند؟

او ادامه داد: بسیاری از تغییرات فیزیولوژیکی اضطراب و استرس از جمله؛ ضربان قلب، نفس‌های تند و کوتاه و تنش عضلانی مشابه یکدیگر هستند، اما این دو حالت هیجانی تفاوت‌هایی با هم دارند، به این معنا که استرس منبع بیرونی مشخصی دارد، ولی اضطراب منبع بیرونی ندارد و مبهم است.

مسکین گفت: فرد از آنچه که باعث به وجود آمدن استرس شده آگاه است، اما در اضطراب فرد نمی‌داند که به چه دلیل نگران شده، همچنین استرس بعد از خارج شدن از موقعیت استرس زا از بین می‌رود، ولی اضطراب فراگیر است و مدام فرد را درگیر می‌کند.

او تصریح کرد: فردی که دچار استرس می‌شود در نهایت یک روش حل مشکل پیدا خواهد کرد، ما فردی که اضطراب دارد، احساس ناتوانی کرده و فکر می‌کند راهی برای مقابله با مشکل وجود ندارد و از حل آن ناتوان است. همچنین زمانی ما می‌توانیم از اضطراب به عنوان یک اختلال نام ببریم که حداقل ۶ ماه طول کشیده باشد، کنترل ناپذیر و فراگیر باشه و حداقل ۳ نشانه سمپاتیک را با خود به همراه داشته باشد.

چند نوع اضطراب وجود دارد؟

مریم مسکین در ادامه با بیان اینکه اختلالات اضطرابی انواع مختلف دارند و بستگی به عاملی که باعث راه اندازی آن شده متفاوت هستند، اظهار داشت: اضطراب فراگیر، اضطراب سلامت، پانیک، استرس پس از سانحه و فوبی ساده از جمله اضطراب‌ها به شمار می‌روند که با توجه به عامل ایجاد هر کدام از موارد مذکور، رفتار فرد و درمان و کنترل آن نیز متفاوت است.

این کارشناس ارشد روانشناسی شخصیت بیان کرد: بطور کلی می‌توان گفت که اضطراب ریشه در دوران کودکی دارد و رویداد‌هایی که از ارضای نیاز به ارتباط ایمن در شخص ممانعت می‌کنند، مشکلاتی را در بزرگسالی فرد به وجود می‌آورند که بخش از آن‌ها را با عنوان انواع اضطراب‌ها مشاهده می‌کنیم.

او گفت: اولین دوره حساس رشدی تولد تا یک و نیم سالگی است و اگر مادر ایمنی بخش نباشد، اضطراب در بزرگسالی همراه فرد می‌شود، پس باید در زمان پرورش فرزند علاوه توجه به سلامت جسمی او برای سلامت روحی و روانی او نیز اهمیت قائل شویم تادر بزرگسالی با مشکلاتی مواجه نشویم.

سارا بازدید : 46 دوشنبه 10 آذر 1399 زمان : 13:15 نظرات (0)

زینب آقاجری کارشناس روانشناسی گفتنوجوانی دوره‌ای است که در آن شخصیت اجتماعی فرد شکل می‌گیرد، به تدریج مستقل می‌شود و از نظر جسمانی و روانی تغییر می‌کند.

آقاجری در خصوص اینکه فرزندان ما از نوجوانی به دنبال استقلال طلبی برای خود هستند و اگر با مخالفت خانواده رو به رو شوند، ممکن است هیجانات نگران کننده‌ای همچون خشم، قهر و گوشه نشینی را از خود نشان دهند، اظهار داشت: عملکرد والدین در برخورد با فرزندان خود بیشتر از هر زمان دیگر به چشم می‌آید، پس لازم است نکات مهمی را در رفتار خود رعایت کنند تا در آینده آثار مثبت را ببینند.

کارشناس روانشناسی با اشاره به آثار مثبتی که در آینده نوجوانان تاثیرگذار است، تصریح کرد: اگر می‌خواهید آنها متوجه صحبت‌های شما شوند درکشان کنید، به رفتار خوب نوجوان پاداش دهید، لطفا، متشکرم و ... ورد زبانتان باشد، عشقتان را به آنان ابراز، تشویق و تحسین کنید.

او در پایان با بیان اینکه باید قبول کنیم نوجوانان در آینده، آینه تمام نمای ما خواهند بود، گفت: می‌توانیم با داشتن اعمال و کردار خوب، آینه‌های شفافی به فردای زندگی و جامعه هدیه دهیم.

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • مطالب
    آمار سایت
  • کل مطالب : 17
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 36
  • بازدید ماه : 110
  • بازدید سال : 637
  • بازدید کلی : 2,500